نخودچینخودچی، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

دخی کیوت💗💗(نخودچی من)

یک ارمی و عاشق بی تی اس✨💜:))

از اول تا 27 روزگی

سلام دختر قشنگم. این روزها فرصت سر خاروندنم ندارم. به همین دلیل دیر شروع به نوشتن کردم. 10 روز اول که مدام مهمون داشتیم و خودمم روبراه نبودم.بعدشم یه هفته ای رفتیم خونه مامانی تا من یه خورده استراحت کنم.که واقعا استراحت اصلی رو اونجا کردم. روز دوم تولدت که از بیمارستان اومدیم  ظهریی خونه مهمون داشتیم و من مجبور به نشستن پیش مهمونا  شدم و شبش هم نیز. واین موضوع کماکان تکرار میشد. ومن نتونستم 10 روز اول رو خوب اسراحت کنم .و وقتی رفتم بخیه هامو بکشم دکی گفت زیاد نشستی و به خودت فشار آوردی یه سمت بخیه هات لبه هاش روی هم افتاده و خوب جوش نخورده و پماد دادو ....بگذریم. شبای اول خوب میخوابیدی ولی من فقط نگات میکردم و تا صبح پل...
21 خرداد 1392

شکوفه انارم تولدت مبارک.

آرنیکای گل من ساعت 10 صبح روز چهارشنبه 25 اردبهشت 1392مصادف با 4 رجب بدنیا اومد. خوش اومدی عزیزدلم. و ..... شب سه شنبه جواب آزمایشمو گرقتم قند دوساعته و پروتئینم بالا بود زنگ زدم دکی گفت پروتئینت با من واسه قند برو دکتر غدد ببین چی میگه شاید سه شنبه مجبور به سزارین شدیم.دیگه مطمئن شدم که اومدنت قطعیه و نمیشه دیگه صبر کرد. دکی غدد هم گفت فقط رژیم بگیر  و پیاده روی کن وتا دوروز تحمل کن .یا بیا بخواب بیمارستان تحت نظر که نرفتم. سه شنبه رو با یه گیج و ویجی گذروندم هنوز باورم نمیشد تو داری میای!!!!!! کل روز رو با خاله مشغول تمیز کاری بودیم. شب هم خواستم با باباییت عکس آخرین شبه بارداریمو بگیرم که همکاری نکرد. خاله و ب...
21 خرداد 1392
1