از اول تا 27 روزگی
سلام دختر قشنگم. این روزها فرصت سر خاروندنم ندارم. به همین دلیل دیر شروع به نوشتن کردم. 10 روز اول که مدام مهمون داشتیم و خودمم روبراه نبودم.بعدشم یه هفته ای رفتیم خونه مامانی تا من یه خورده استراحت کنم.که واقعا استراحت اصلی رو اونجا کردم. روز دوم تولدت که از بیمارستان اومدیم ظهریی خونه مهمون داشتیم و من مجبور به نشستن پیش مهمونا شدم و شبش هم نیز. واین موضوع کماکان تکرار میشد. ومن نتونستم 10 روز اول رو خوب اسراحت کنم .و وقتی رفتم بخیه هامو بکشم دکی گفت زیاد نشستی و به خودت فشار آوردی یه سمت بخیه هات لبه هاش روی هم افتاده و خوب جوش نخورده و پماد دادو ....بگذریم. شبای اول خوب میخوابیدی ولی من فقط نگات میکردم و تا صبح پل...
نویسنده :
اری✨💜
16:44